هوش و عقل از دیدگاه شهید مطهری:

آيا هوش غير از عقل است؟

افراد با هوشي كه در مسائل عملي گيج و مبهوت و متحيرند علتش اين است كه در اثر طغيان دشمنان عقل، اثر عقلشان خنثي شده، پارازيتها نمي گذارند كه فرمان عقل خود را بشنوند.

هوش غير از عقل است

مجله اینترنتی پارسی گو: آیا هوش غير از عقل است؟ آیا هر انسان عاقلی باهوش است؟ آیا هر انسان باهوشی عاقل است؟ پاسخ به سوالات را از کتاب ده گفتار شهید مطهری بخوانید. با ما همراه باشید:

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «ده گفتار» در توضیح اینکه بي تقوايي سبب خنثي شدن اثر عقل مي شود مي فرمايند: گاهي افرادي ديده مي شوند كه در مسائل علمي بسيار زيرك و باهوشند و از ديگران خيلي جلوتر هستند ولي همين اشخاص در مسئله زندگي و راهي كه بايد انتخاب كنند مثل آدم هاي گيج و متحيرند، افرادي كه هوششان در علميات از اينها خيلي عقب تر است مصالح زندگي را بهتر و روشن تر مي بينند، لهذا اين فكر پيش آمده كه در انسان دو چيز است يكي هوش و يكي عقل، بعضي باهوش تر هستند و بعضي عاقل تر.

شهید مطهری در ادامه و در پاسخ به سوال آیا هوش غير از عقل است نیز توضیح می دهند: حقيقت اين است كه ما دو قوه نداريم يكي به نام عقل و ديگري به نام هوش؛ افراد با هوشي كه در مسائل عملي گيج و مبهوت و متحيرند علتش اين است كه در اثر طغيان دشمنان عقل، اثر عقلشان خنثي شده، پارازيتها نمي گذارند كه فرمان عقل خود را بشنوند، اينگونه اشخاص پارازيت وجودشان زياد است نه اينكه در عقل خود كم و كسري داشته باشند.

حقيقت سرايي است آراسته     هوا و هوس گرد برخاسته

نبيني كه هر جا كه برخاست گرد    نبيند نظر گرچه بيناست مرد

و يا گفته اند:

چون غرض آمد هنر پوشيده شد      صد حجاب از دل به سوي ديده شد

براي مثال جوان محصلي را در نظر مي گيريم، اين جوان از مدرسه برگشته فكر مي كند لازم است درس هايش را حاضر كند و براي اين كار بايد چندين ساعت بنشيند و بخواند و بنويسد و فكر كند زيرا بديهي است كه كه نتيجه لاقيدي و تنبلي مردود شدن و جاهل ماندن و عقب ماندن و هزاران بدبختي است، اين نداي عقل اوست، در مقابل اين ندا ممكن است فريادي از شهوت و ميل به گردش و چشم چراني و عياشي در وجود او باشد كه او را آرام نگذارد، بديهي است كه اگر اين فريادها زياد باشد، جوان نداي عقل خود را نشنيده و چراغ فطرت را نديده مي گيرد و با خود مي گويد فعلا برويم خوش باشيم تا ببينيم بعدها چه مي شود، پس اينگونه هواها و هوس ها اگر در وجود انسان باشد تأثير عقل را ضعيف مي كنند، اثر عقل را خنثي مي كنند، و به تعبير ديگر با عقل انسان دشمني مي كنند.

از اينجا معناي تأثير تقوا در تقويت عقل و ازدياد بصيرت و روشن بيني روشن مي شود؛ تقوا نه سوهان است و نه سنباده و نه روغن چراغ. تقوا دشمن دشمن عقل است يعني از نوع سوم دوستان عقل است! دشمن عقل هوا و هوس است تقوا كه آمد هوا و هوس را رام مي كند و نمي گذارد اثر عقل را خنثي كند… چه خوب مي گويد مولوي:

حس ها و انديشه ها بر آب صفا

همچو خس بگرفته روی آب را

دست عقل آن خس به یکسو می‌برد

آب پیدا می‌شود پیش خرد

خس بس انبه بود بر جو چون حباب

خس چو یکسو رفت پیدا گشت آب

چونک دست عقل نگشاید خدا

خس فزاید از هوا بر آب ما

آب را هر دم کند پوشیده او

آن هوا خندان و گریان عقل تو

چونک تقوی بست دو دست هوي

حق گشاید هر دو دست عقل را

پس معلوم شد كه تقوا واقعاً تأثير دارد در طرز تفكر و طرز قضاوت انسان ولي نوع تأثيرش اين است كه جلو تأثير دشمن را مي گيرد و از اين راه دست عقل را باز مي كند و بوي آزادي مي دهد.

بخشی از کتاب «ده گفتار» از استاد شهید مرتضی مطهری

به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.

به اشتراک بذار:
بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *