حکایت 373 از کتاب « هزار و یک حکایت اخلاقی 2» به تألیف محمد حسین محمدی

اسامي گدايان شهر (حکایت جذاب!)

پادشاهي به وزيرش گفت: اسامي گدايان را در دفتري بنويس و برايم بياور تا تعدادشان را بدانم. چند روز بعد وزير دفتري را به پادشاه تقديم كرد. چند روز بعد وزير دفتري را به پادشاه تقديم كرد.

گدا اسامي گدايان گداهای شهر فقر فقیر فقرا

مجله اینترنتی پارسی گو: پادشاهي به وزيرش گفت: اسامي گدايان را در دفتري بنويس و برايم بياور تا تعدادشان را بدانم. چند روز بعد وزير دفتري را به پادشاه تقديم كرد، پادشاه ديد در اول دفتر نام خودش نوشته شده، به وزير گفت: چرا نام مرا در دفتر گدايان نوشته اي؟ وزير گفت: قربان! چون شما هم جزو گدايان هستيد، با اين تفاوت كه آنها اموال مردم را با التماس و اختيار مي گيرند، ولي شما با زور و اجبار مي گيريد! پادشاه خنديد و گفته وزير را تصديق كرد.

حكايت ۳۷۳ از كتاب « هزار و يك حكايت اخلاقي ۲» به تأليف محمد حسين محمدي

به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.

به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *