حکایت 351 از کتاب «هزار و یک حکایت اخلاقی 2» تألیف محمد حسین محمدی

بهلول و تخت هارون الرشيد (حکایت خواندنی!)

در حکایت بهلول و تخت هارون الرشيد می خوانیم: روزي بهلول به قصر هارون الرشيد رفت و بر جاي مخصوص هارون نشست. خدمتكاران قصر، بهلول را كتك زدند…

بهلول و تخت هارون الرشيد حکایت داستان کوتاه داستان آموزنده

مجله اینترنتی پارسی گو: داستان کوتاه بهلول و تخت هارون الرشيد از کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی، نوشته محمد حسین محمدی است. این حکایت کوتاه آموزنده را از دست ندهید:

حکایت خواندنی بهلول و تخت هارون‌الرشيد

روزي بهلول به قصر هارون الرشيد رفت و بر جاي مخصوص هارون نشست. خدمتكاران قصر، بهلول را كتك زدند و از تخت هارون دور كردند.

هارون سر رسيد، ديد بهلول گريه مي كند. از خدمتكاران پرسيد بهلول چرا گريه مي كند؟ قضيه را گفتند. هارون آنها را توبيخ و سرزنش كرد و بهلول را دلداري داد.

بهلول گفت: اي هارون! من به حال خودم گريه نمي كنم، بلكه به حال تو گريه مي كنم؛ چون من چند دقيقه اي بر تخت پادشاهي نشستم و اين قدر كتك خوردم، تو كه يك عمر بر اين تخت نشسته اي، چقدر كتك خواهي خورد؟!

حكايت ۳۵۱ از كتاب «هزار و يك حكايت اخلاقي ۲» تأليف محمد حسين محمدي

به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.

به اشتراک بذار:
بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *