نماد سایت پارسی گو

والله لا فارق عمي!

والله لا فارق عمي عبدالله بن حسن مجتبی در کربلا

والله لا فارق عمي عبدالله بن حسن مجتبی در کربلا

مجله اینترنتی پارسی گو: اباعبدالله دستور داده بودند كسي از خيمه ها بيرون نيايد و اين دستور اطاعت مي شد. فرزند امام حسن مجتبي عليه السلام به نام عبدالله بن الحسن كه ده ساله بود پدرش در شيرخوارگي او شهيد شده بودند و او در دامن اباعبدالله بزرگ شده بود. اباعبدالله هم عموي او بودند و هم پدر او و خيلي به او علاقه داشتند. در آخرين لحظات عمر اباعبدالله كه در گودال قتلگاه افتاده بودند و توانائي حركت نداشتند، يك مرتبه از خيمه بيرون آمد، زينب دويد طفل را گرفت ولي او خود را از دست زينب بيرون آورد و گفت والله لا فارق عمي به خدا از عمويم جدا نمي شوم. دويد و خود را در آغوش اباعبدالله انداخت. سبحان الله. حسين چه قلب و چه صبري دارد. اباعبدالله اين طفل را در آغوش گرفت، در همان حال مردي آمد براي اينكه به اباعبدالله شمشيري بزند. در همين موقع طفل گفت: تو مي خواهي عموي مرا بزني؟ تا شمشير را حواله كرد اين طفل دستان كوچك خود را جلو آورد و دستش بريده شد و فرياد يا عماي او بلند شد. حسين او را در آغوش گرفت و فرمود فرزند برادر صبر كن عن قريب به جد پدرت ملحق خواهي شد…

گزيده اي از كتاب «گفتارهاي معنوي» استاد شهيد مرتضي مطهري

به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.

خروج از نسخه موبایل