نگاهی به زندگی و کارنامه سیاسی سید حسن تقی زاده !

سید حسن تقی‌ زاده کیست؟ + زندگی نامه

سید حسن تقی‌ زاده از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث‌انگیز معاصر و از شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایران است که موافقان و مخالفان زیادی دارد.

سید حسن تقی زاده در حال سخنرانی

مجله اینترنتی پارسی گو: سیدحسن تقی‌زاده (زاده شهریور ۱۲۵۷ تبریز – درگذشته ۸ بهمن ۱۳۴۸ تهران)، از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث‌انگیز معاصر و از شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است که جمعی به شدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیف‌های گوناگون دارد. وی مدتی رئیس مجلس سنای ایران بود.

زندگی نامه سید حسن تقی زاده

منابع زیادی دربارهٔ او انتشار یافته، اما جنبه‌هایی از زندگی سیاسی او هنوز ناشناخته، کم‌شناخته و در معرض مجادلات سیاسی قرار دارد. سیدحسن تقی‌زاده در آخر رمضان ۱۲۹۵ برابر با شهریور ۱۲۵۷ خورشیدی در خانواده‌ای روحانی در تبریز به دنیا آمد. پدرش سید تقی اردوبادی امام جماعت مسجد حاج صفرعلی در محله خیابان تبریز و مکتب‌دار، مردی عالم و زاهد، و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در حوزه نجف بود. او بیشتر مدت روز را صرف عبادت و حضور در مسجد برای اقامه نماز جماعت می‌کرد. سیدحسن از چهار سالگی، و به هدایت پدر، خواندن قرآن کریم را آغاز و در پنج سالگی آن را ختم کرد. از هشت سالگی تحصیل مقدمات عربی و از چهارده سالگی تحصیل علوم عقلی، ریاضیات و نجوم و هیئت را شروع کرد. در حکمت قدیم، طب جدید، علم تشریح و هیئت جدید درس خواند. در مدرسه مموریال با علوم جدید آشنا شد. اصول فقه را نزد میرزا محمود اصولی و حاج میرزا حسن فراگرفت. علوم جدید و زبان فرانسوی را دور از چشم پدر همراه با رفیقش میرزا محمدعلی‌خان تربیت نزد میرزا نصرالله خان سیف‌الاطباء (پسر میرزا عبدالعلی سیف‌الاطباء) به مدت پنج سال (۱۲۷۸–۱۲۷۳) آموخت.

سید حسن تقی زاده و شاه

چند سال بعد، حدوداً از بیست سالگی، بر اثر آشنایی با نوشته‌های طالبوف و میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله و نویسندگان تجددخواه روزنامه‌های فارسی خارج از کشور، نظیر اختر، پرورش، ثریا، حبل‌المتین و حکمت، و کتاب‌های عربی چاپ مصر و کتاب‌های ترکی چاپ عثمانی، تمایل شدید به علوم جدید غربی، اندیشه‌های سیاسی اروپایی، افکار آزادی‌خواهانه، ضداستبدادی و تجددطلبانه یافت، تا جایی که به همراه تربیت و جمعی دیگر، برای ترویج این اندیشه‌ها، محفلی روشنفکرانه در تبریز تشکیل داد و در ۱۳۱۹ همراه همان دوستانش قصد تأسیس مدرسه‌ای به نام «تربیت» را با هدف ترویج آموزش به روش غربی و اندیشه‌های غربی داشتند، اما بر اثر مخالفت شماری از روحانیان و حکمی که به تفسیق دادند، مدرسه دایر نشد. سپس با همکاری محمدعلی تربیت، میرزا سید حسین خان عدالت و یوسف اعتصامی ملقب به اعتصام‌الملک (پدر پروین اعتصامی) کتاب فروشی تربیت را به قصد ترویج معارف و آشنا ساختن مردم به اصول حکومت ملی و آزادی‌طلبی تأسیس کرد که کتاب‌های فرنگی و عربی جدید می‌فروخت و محل آمد و رفت متجددان و آزادی خواهان آذربایجانی بود. در دوره استبداد صغیر این کتاب فروشی را غارت کردند و آتش زدند. در ۱۳۲۰، با همکاری همان دوستان، دوهفته‌نامه گنجینه فنون را منتشر کرد، که پس از یک سال و نیم انتشار، و ظاهراً بر اثر سفر تقی‌زاده و تربیت به خارجه و شیوع وبا در ایران، تعطیل شد.

سیدحسن تقی‌زاده از ۱۳۲۲ تا شعبان ۱۳۲۳ به سفر و سیاحت، مطالعه و دیدار و گفتگو در قفقاز، عثمانی، لبنان، سوریه و مصر پرداخت و با برخی نویسندگان، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی، از جمله تختینسکی، جرجی زیدان، زین‌العابدین مراغه‌ای، جلیل محمدقلی‌زاده، و همکاران اصلی نشریه‌های فارسی‌زبانی که در این شهرها منتشر می‌شد، مراوده داشت.

نگاهی به زندگی سیاسی و کارنامه سید حسن تقی زاده

امام خامنه‌ای روز گذشته در سخنرانی خود در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی به‌مناسبت آغاز سال جدید در خصوص برخی افراد و رسانه‌ها که در داخل، به‌دنبال بزک‌کردن غرب و رتوش خباثت‌های غربی‌ها هستند، فرمودند: «این افراد و رسانه‌ها که نمی‌خواهند افکار عمومی متوجه باطن شرارت‌آمیز دولت‌های ظاهر الصلاحی همچون انگلیس و فرانسه شوند، در واقع همان تقی‌زاده دوران پهلوی هستند که می‌گفت باید از فرق سر تا نوک پا، غربی شد. کسانی که امروز در داخل به‌طور پیوسته به‌دنبال پمپاژ سبک زندگی غربی، روش‌های غربی و لغات غربی در ادبیات، دانشگاه‌ها و مدارس هستند، در واقع تقی‌زاده‌های جدید هستند، همچنان که مدافعان و حامیان سند ۲۰۳۰ نیز در واقع ادامه‌دهنده تفکر تقی‌زاده هستند. البته امروز مردم انقلابی و جوانان مؤمن نخواهند گذاشت حرف تقی‌زاده‌های جدید به‌کرسی بنشیند».

تقی‌زاده که بود، چه تفکراتی داشت و چه نقشی در تاریخ ایران داشته است؟

سیدحسن تقی‌زاده استاد اعظم لژ فراماسونری، عاقد پیمان دارسی در سال ۱۳۱۲ و از مشروطه‌خواهانی بود که به‌شدت ضددین بود و به مبارزه با دین می‌پرداخت. او از چهره‌های مؤثر تاریخ مشروطیت و مشهور به غربگرایی است. او معتقد بود که «از ناخن پا تا موی سر باید غربی شد» و می‌گفت: «اولین بمب تقلید از غرب را در ایران منفجر کرد». نام تقی‌زاده با فراماسونری نیز گره خورده است.

او از چهره‌های صاحب نام و نفوذ در دستگاه ماسونی بود که به مرتبه استاد اعظمی هم رسید و برخی از اهالی قلم و فرهنگ را هم به تشکیلات فراماسونری برد. در جریان مشروطیت هم او عامل انحراف نهضت مشروطه به‌سوی امیال سیاسی انگلستان بود و از عوامل توفیق نقشه‌های سیاسی آن کشور در ایران طی دوره ۵۰ساله پس از مشروطیت بود.

تقی‌زاده شهریور ۱۲۵۶ در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در دارالفنون تهران گذراند و از جوانی رشته‌های مختلف و زبان‌های عربی و انگلیسی را آموخت. او از ابتدای جوانی به الگوهای غربی گرایش داشت. تقی‌زاده گفته است: «از ۱۶سالگی درصدد رهایی از تقلید و اطاعت کورکورانه تعبدی بوده است». چند سال بعد او بر اثر آشنایی با آثار نویسندگان تجددخواه به علوم جدید غربی و اندیشه‌های اروپایی و تفکر تجددطلبانه تمایل پیدا کرد. پس از چند سال تقی‌زاده به کشورهای مختلف از جمله ترکیه، لبنان و مصر رفت و در جریان جنبش مشروطه به تبریز بازگشت و با پیروزی جنبش و افتتاح اولین دوره مجلس شورای ملی به‌عنوان نماینده این مجلس انتخاب شد و رهبری جناح اقلیت روشنفکر و تجددخواه مجلس را به‌عهده گرفت.

او در دوران نمایندگی مجلس از قرارداد ۱۹۰۷ میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران دفاع کرد و مخالف نظارت روحانیون برای انطباق قوانین با موازین شرعی بود. تقی‌زاده پس از به‌توپ بسته شدن مجلس توسط نظامیان روس به سفارت انگلستان پناهنده شد و سپس با همکاری سفارت انگلیس به باکو و تفلیس رفت تا از آنجا به فرانسه و انگلستان برود. او در انگلیس با ادوارد براون معروف که شرق‌شناس و جاسوس انگلیسی بود، آشنا شد. آن‌ها به‌همراه جمعی از نمایندگان مجلس انگلیس «کمیته ایران» را تشکیل دادند تا سیاست‌های انگلیس در خصوص مشروطیت را هدفمند سازند. او از همان زمان وارد تشکیلات فراماسونری شد و توانست میان طیفی از مشروطه‌خواهان نفوذ کند و به ایفای نقش بپردازد.

در سال ۱۲۸۷ با شدت یافتن قیام مردم علیه محمدعلی شاه، او به تبریز برگشت و آن زمانی که مشروطه‌خواهان تبریز حول ستارخان و باقرخان گرد آمده بودند، او هم عده‌ای از روشنفکران را دور خود جمع کرد. پس از فتح تهران و سقوط محمدعلی شاه، تقی‌زاده به تهران رفت تا در کمیته‌ای که هدفش اداره موقت کشور و کنترل مشروطه‌خواهان بود، فعالیت کند. در همین سال تقی‌زاده وارد مجلس دوم شورای ملی شد. مجلس دوم بین دو جناح اعتدالیون و انقلابیون تقسیم شده بود و درگیری‌های زیادی با هم داشتند که نتیجه این رویارویی‌ها، دستگیری و اعدام شیخ فضل‌الله نوری و ترور آیت‌الله بهبهانی شد. شیخ فضل‌الله نوری به‌دستور کمیته‌ای به شهادت رسید که تقی‌زاده یکی از اعضای آن بود.

سید حسن تقی زاده مسبب شهادت شیخ فضل الله نوری

پس از این حوادث علمای نجف بر فساد مسلک سیاسی تقی‌زاده تأکید کردند و برای اخراج او از مجلس و ایران فتوا دادند. تقی‌زاده ابتدا به تبریز رفت، اما خشم افکار عمومی به‌قدری بود که مجبور شد از ایران خارج شود و به استانبول برود. او در استانبول این بار با آمریکایی‌ها وارد گفتگو شد و با مورگان شوستر مستشار آمریکایی ۱۲ بار ملاقات کرد، سفری هم به پاریس و لندن داشت که با براون و چهره‌های مداخله‌گر در مسائل ایران دیدار و گفتگو کرد. در سال ۱۲۹۰ به‌هنگام اولتیماتوم روسیه به دولت ایران برای اخراج شوستر که موجی از خشم و نفرت مردم و علما را به‌همراه آورد، تقی‌زاده از اروپا طی نامه‌ای ضمن حمایت از روسیه از دولت و مجلس خواست اولتیماتوم را پذیرفته و از روسیه عذرخواهی کنند. او در همین سفر بود که در جریان انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی غیاباً به‌نمایندگی مجلس انتخاب شد! اما به ایران بازنگشت و در اردیبهشت ۱۲۹۲ در آستانه وقوع جنگ جهانی اول به آمریکا رفت.

در جریان جنگ جهانی اول تقی‌زاده با دولت آلمان ارتباط یافت و به همین دلیل در سال اول جنگ از آمریکا خارج شد و به برلین رفت و برای کمک به آلمان، جمعی از ایرانیان ملی‌گرا را دور خود جمع کرد و کمیته ملّیون ایرانی را تشکیل داد. برخی معتقدند که تقی‌زاده جاسوس انگلیس در آلمان بود.

تقی‌زاده در انتخابات مجلس چهارم و پنجم هم که غیاباً انتخاب شده بود شرکت نکرد و به اقامت در اروپا ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۰۳ به ایران بازگشت. حزبی که در مجلس پنجم طرفدار اندیشه‌های غربی و مشی جدایی دین از سیاست بود و حامی‌اش رضاخان بود با تقی‌زاده ارتباط برقرار کرد، حتی رضاخان هم با او دیدار کرد تا در زمینه تغییر سلطنت به پهلوی و اصلاحات و توسعه با او مشورت کند. با قدرت یافتن رضاخان، تقی‌زاده به مناصب مهمی همچون استانداری و وزارت و سفارت دست یافت. او در همان دوران امتیازنامه دارسی را تجدید کرد. برمبنای این امتیازنامه، امتیاز استخراج نفت بخش عظیمی از ایران به دارسی واگذار می‌شد.

سید حسن تقی زاده و نیکسون

او به‌دلیل خشم مردم از تجدید این امتیازنامه مجبور شد ایران را ترک کند و به فرانسه و آلمان برود. با سقوط رضاخان و روی کار آمدن فروغی و دوستان او، دوباره به ایران بازگشت و به مقام وزارت و سفارت رسید. او در سال ۱۳۲۳ سفیر ایران در انگلیس شد و سه سال بعد دوباره پا به مجلس گذاشت، اما به‌دلیل ماجرای امتیازنامه دارسی در مجلس پانزدهم تحت فشار بود و منزوی شده بود. در نهایت یک سال پیش از ملی شدن صنعت نفت در اولین انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و به عضویت در این مجلس درآمد و به‌مدت ۶ سال هم رئیس مجلس سنا بود. او از مهمترین مخالفان ملی شدن صنعت نفت بود.

تقی‌زاده در نهایت در سال ۱۳۴۶ به‌دلیل افشاشدن اسامی و اسرار فراماسون‌های ایرانی توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ انگلیس و تقویت نفوذ آمریکا صورت گرفت، به‌بهانه کهولت سن، فعالیت سیاسی را کنار گذاشت و دو سال بعد درگذشت.

انتهای پیام/*

به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *