حکایت 726 از کتاب «هزار و یک حکایت اخلاقی 2» تألیف محمد حسین محمدی.

دعاي خير (حکایت خواندنی!)

حجاج يوسف بخواندش و گفت: دعاي خيري بر من بكن. گفت: خدايا! جانش بستان. گفت: از بهر خدا اين چه دعاست؟! گفت: اين دعاي خير است تو را و جمله مسلمانان را.

دعاي خير درویش دعای درویش دعای خیر مستجاب الدعوه نقاشی درویش

مجله اینترنتی پارسی گو: درويشي مستجاب الدعوة در بغداد پديد آمد. حجاج يوسف را خبر كردند. بخواندش و گفت: دعاي خيري بر من بكن. گفت: خدايا! جانش بستان. گفت: از بهر خدا اين چه دعاست؟! گفت: اين دعاي خير است تو را و جمله مسلمانان را.

  • اي زبردست زيردست آزار          
  • گرم تا كِي بمانَد اين بازار؟
  • به چه كار آيدت جهانداري؟      
  • مُردنت بِه كه مردم آزاري

حكايت ۷۲۶ از كتاب «هزار و يك حكايت اخلاقي ۲» تأليف محمد حسين محمدي.

به کوشش: فاطمه طحانی.
منبع: مجله اینترنتی پارسی گو
درج مطالب مجله اینترنتی پارسی گو با ذکر منبع (www.parsigoo.com) بلامانع است.

 

به اشتراک بذار:
بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *